هی تو!

حرف‌های در گلو مانده یک زن ملاحظه‌ای.

هی تو!

حرف‌های در گلو مانده یک زن ملاحظه‌ای.

  • ۱
  • ۰

این‌جا

چقدر این خونه سردِ.

 

اون اتاق خوابلعنتی...

  • تارا
  • ۱
  • ۰

زن دوم.

سرم از قبل اینقدر درد میکرد یا چون هی کوبوندم به دیوار اینجوری شد؟

یکهو نمی‌دونم چم شد. خل شدم.

جنون آنی، حمله هیستریک، هر چی بوده گذشته.

راه حلش این بود که خودم رو ببندم به کار اینقدر پولدار بشم که دهنت رو آب بکشی از این دو کلمه.

من دیگه نمی‌کشم.

 

 

 

 

  • تارا
  • ۱
  • ۰

یک