هی تو!

حرف‌های در گلو مانده یک زن ملاحظه‌ای.

هی تو!

حرف‌های در گلو مانده یک زن ملاحظه‌ای.

  • ۱
  • ۰

یک

پیش خودم فکر میکنم اگر مسابقه عمامه پرانی مد شده، دست کم آخوند جماعت روی حرفش هست و تا دید هوا پس است نمی‌رود پشت خواهر مادرش قایم شود و ادای مریض‌های سرطانی را در بیاورد.

آخوند جماعت جنم‌اش را دارد. این چیز‌ها مردی می‌خواهد که تو، حمیدرضا، نداری‌اش.

آدم با دخترخاله‌اش همچو نمی‌کند‌. یک سال آزگار قلاب به گلویش نمی‌اندازد و بعد، وقتش که شد،

انگار که بخواهد آروغ بزند، صدا بیاندازد توی گلو که: ایشالله به حق علی خوشبخت بشی دختر خاله!

  • ۰۱/۱۱/۱۲
  • تارا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی